Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for the ‘فرهنگ و هنر’ Category

تیغها برگرفته اند به کف
میچرخانندشان در هوا
و به سوی فکرم
قلبم
نشانه میگیرند
من نیز سلاح از کف افتاده
زخم خورده
با سپری چوبین
که تکه ای از آن بیشتر نمانده
ضربه ها را یکی پس از دیگری
به کناری میزنم
و اینک
این منم
سپری میسازم از روحم
که با درد و سختی آبدیده شده
و با کمانی از اندیشه ام
و تیرهایی از سخنانم
به جنگی میروم با دنیای بی مروت
آرش وارجانم را در تیر هایم میگذارم
از پی برساختن مرزهایی جدید
و دورتر
برای آزادی کسانی که دوستشان میدارم
حتی کسانی که نمیشناسمشان
مرزها را دورتر خواهم برد
دورتر
دورتر

type=»text/javascript» src=»http://static.addtoany.com/menu/locale/fa.js» charset=»utf-8″>

لینک مطلب در بالاترین

Read Full Post »

ای ایستاده باغرور
ای آنکه باورهای خود را به چنگ و دندان گرفته ای
و فریاد میزنی بر سر کسانی که از پی تو می آیند
نمیدانی دوستانی هستند
که آمده اند تا تو را از زمهریر زمستانی که
در پیش روی میبینند بر حذر دارند
و باورهای تورا به دستت میدهند
نمیگیرند آنها را
که باور دارند اینان
باورها ؛
از برای تواند برای ابدیت
و اما میخواهند برایت
گرمای کومه ای که ساخته اند
فروزان به نور انسانیت
این کومه را پناهگاهی ساخته اند
تا مگر انسانی از دوردست
که باورهای خودرابه دندان کشیده و از ترس و سرما هیجان زده شده را
به گرمای انسانیت خود گرد آورند

لینک مطلب در بالاترینtype=»text/javascript» src=»http://static.addtoany.com/menu/locale/fa.js» charset=»utf-8″>

Read Full Post »

من خود،
خویشتن ، دیدم اورا
که دست و پای میزد
و هردم نظاره گر او بودم که در برابرم
به قعر مرداب فرومیرفت
و من خسته از جستجوی او
او را در حال احتضار یافتم

لینک مطلب در بالاترین
type=»text/javascript» src=»http://static.addtoany.com/menu/locale/fa.js» charset=»utf-8″>

Read Full Post »