Feeds:
نوشته
دیدگاه

Posts Tagged ‘باور’

ای ایستاده باغرور
ای آنکه باورهای خود را به چنگ و دندان گرفته ای
و فریاد میزنی بر سر کسانی که از پی تو می آیند
نمیدانی دوستانی هستند
که آمده اند تا تو را از زمهریر زمستانی که
در پیش روی میبینند بر حذر دارند
و باورهای تورا به دستت میدهند
نمیگیرند آنها را
که باور دارند اینان
باورها ؛
از برای تواند برای ابدیت
و اما میخواهند برایت
گرمای کومه ای که ساخته اند
فروزان به نور انسانیت
این کومه را پناهگاهی ساخته اند
تا مگر انسانی از دوردست
که باورهای خودرابه دندان کشیده و از ترس و سرما هیجان زده شده را
به گرمای انسانیت خود گرد آورند

لینک مطلب در بالاترینtype=»text/javascript» src=»http://static.addtoany.com/menu/locale/fa.js» charset=»utf-8″>

Read Full Post »